کد مطلب:315570
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:160
بر کرانه ی علقمه
قلب ابوالفضل از رنج و اندوه فشرده شده بود و آرزو می كرد كه مرگ، او را در رباید و شاهد این حوادث هولناك، كه هر زنده ای را از پا درمی آورد و بنیاد صبر را واژگون می كرد- و جز صاحبان عزیمت از پیامبران كه خداوند آنان را آزموده و بر بندگان برتری داده، كسی طاقت آنها را نداشت - نباشد.
از جمله ی این حوادث هولناك آن بود كه ابوالفضل (علیه السلام) هر لحظه به استقبال جوان نورسی می شتافت كه شمشیرها و نیزه های بنی امیه اندام او را پاره پاره كرده بودند و صدای بانوان حرم را می شنید كه به سختی برعزیز خود مویه می كردند و بر صورت خود می كوفتند و ماههای شب چهارده را كه در راه دفاع از ریحانه ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به خون تپیده بودند، در آغوش می گرفتند.
علاوه بر همه ی اینها، ابوالفضل برادر تنهای خود را میان انبوه كركسانی می دید كه برای تقرب به جرثومه ی دنائت، پسر مرجانه، تشنه ی ریختن خون امام هستند، لیكن این محنتها و رنجها عزم حضرت را برای پیكار با دشمنان
[ صفحه 221]
خدا و جانبازی در راه نواده ی پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) جزم می كرد و ایشان مصمم تر می شدند.
در اینجا به اختصار به بحث از شهادت حضرت و حوادث منجر به آن می پردازیم.